وندا وندا ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

مادرانگی های من

روزهای هفت ماهگی عسلک

1392/4/16 12:49
نویسنده : مامان
653 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دخترمون وارد هشتمین ماه زندگیش شد. هفت ماه پیش چنین روزی یه کوچولوی نازنین رو خدا گذاشت تو بغلم. خدایا شکرت به خاطر وجود این فرشته کوچولوی دوست داشتنی.

دخملک اواسط هفت ماهگی بعد از چند روز تلاش حالت چهار دست و پا واستاد. وقتی این حالت رو می گیره خودش رو تاب میده و عقب عقب میره. فک میکنم کلا سینه خیز رفتن رو بی خیال شد. وقتی مسافرت پیش مامانی و باباجی بود یک هو دخترمون شروع کرد به گفتن کلماتی مثل بَ بَ. دَ دَ. اَ دَ. اَ بَ. مَ مَ. این تغییر خیلی برام هیجان انگیز بود. کلی دخترمون شیرین تر و خوردنی تر شد با این حرف زدنش و حسابی دل ما رو میبره.

اواخر ماه هفتم، وقتی مامان بزرگی و بابا بزرگی اینجا پیشمون بودن عزیزک بدون کمک نشست و کم کم زمانش هم طولانی تر شد. ولی متاسفانه همون موقع مریض شد. و اولین آمپول رو خورد. گریه هم کرد. ظاهرن یه مریضی ویروسی بود که وندا فقط غذا و شیر و بالا میاورد و علائم دیگه ای نداشت خداروشکر که اونهم زود برطرف شد فقط اینکه خیلی بداخلاقش کرد. دوست داره همش من پیشش باشم یا بغلم باشه. بغل باباش هم خوبه ولی با بقیه خیلی آبش تو یه جو نمیره فعلا.

از دندوناش هم فعلا خبری نیست. این ماه قدش رشد خوبی داشته. حدود 74 شده. و وزنش 8800 تقریبا.تو  این ماه وندا فرنی. حریره و سوپ میخورد و همشون رو دوست داشت. فرنی و حریره بدون شیر و با آّب رو ترجیح میداد. گاهی بهش کمی زردآلو یا حتی آلو هم دادم ولی دکتر دیروز گفت فعلا میوه ندیم بهش. یه موقع هایی ولی مزه می کنه. آب هندونه و آب سیب و اینها می تونیم بهش بدیم.

براش سرلاک گندم هم به توصیه دکتر خریدیم.از این ماه غذای دخترمون تنوع بیشتری پیدا می کنه. سعی می کنم همچنان غذاها رو همون روز درست کنم و باقیش رو نگه ندارم و خودمون بخوریم:)

 

 

اینهم یه عکس از دخملک 7 ماهه ما:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان آیسل
16 تیر 92 13:09
ماشالله خدابراتون حفظش کنه اگه خواستین به کلبه ماهم سری بزنین خوشحال میشیم اگه خواستین همدیگرو بلینکیم؟
lمریم مامی رسپینا
17 تیر 92 16:10
مبارکه 7 ماهگیه وندا خوشگله یه بوس گنده از طرف من و رسپینا برای وندا و مامانش


مرسي مريم جون و رسپيناي عزيزم اينم بوووووس ما براي شما
مامی امیرسام
18 تیر 92 14:13
وای چه عکس قشنگی خیلی ناز و مامانی شده ببوسش


مرسي عزيزم
مامانی
20 تیر 92 12:07
عسلم عشقم عاشقتم بخدا فدای اون نگات بشم من


ماماني تو اينجايي.بووووس
ساحل
27 تیر 92 16:29
عزیزم هشت ماهگیت مبارک ...چقدر نازی تو بوسسسسسسسسسس


مرسی عزیزم
شبنم
31 تیر 92 0:28
عزيزم با اجازت وبلاگتو دخمل قشنگتو لينك كردم

ممنونم