11 هفته و 3 روز
از دیروز خیلی انرژی بیشتری دارم، خوشنویسی هم که می کنم کلی روحیم بهتر میشه . فکر کنم بچم هم اینطوری آرامش میگیره. تو این مدت حسابی به خوردن آلوچه(گوجه سبز) معتاد شدم. چند روزی بود آلوچه خونم اومده پاییین تا اینکه دیشب محموله فرستاده شده توسط مامان و بابا رو از خونه خالینا تحویل گرفتیم و من وفی فی گولو دوباره جشن آلوچه ای به پا کردیم:)) الان هم مامان داره برای جیگملش ماکارونی درست می کنه تا باهم بخورن و خوش بگذرونن:) دیروز دوتایی من و همسری رفته بودیم پارک پردیسان، کلی همه درحال پیاده روی و دویدن و دوچرخه سواری بودن. ما هم کلی قدم زدیم، رو نیمکت نشستیم و منظره های سبز و خوشگل دیدیم. درباره نی نی نانازیمون حرف زدیم . گفتیم سال دیگه همین مو...
نویسنده :
مامان
20:16